❤️دخترها هم شهید می‌شوند

🌸یک هفته از تلفن صدیقه به خانواده‌اش می‌گذشت. دل‌ها بیقرار آمدنش بود. دوستش هم خواب دیده بود که صدیقه در خواب می‌گوید:«مبادا از جنازه‌ام عکس بگیرید راضی نیستم به جای اون نوشته‌هام را چاپ کنید.» آخر مرداد بود، آخرین افطار رمضان را می‌خوردند.

🌼صدیقه بعد از سحری مختصری که خورده بود تا موقع افطار سخت مشغول به کار بود. تنها در سلام نماز ظهر و عصرش فرصت پیدا کرده بود، لحظه‌ای آرام بگیرد. کلاس قرآنی که آن روز داشت، شلوغ‌ترین کلاسش، در مدتی بود که در بانه اقامت داشت.

🌺صدیقه افطارش را با نمک باز کرده بود. قیافه‌اش بنظر بقیه بچه‌ها یکجور خاصی شده بود. آن روز آرام‌تر از روزهای قبل بود. قصد کرد که اول نماز بخواند بعد چیزی بخورد. از جا به قصد وضو بلند شد که تیری از تفنگ خودش توسط منافقی، جان ۱۷ ساله‌اش را از ما گرفت.

📚کتاب راز یاس‌های کبود

#سیره_شهدا
#شهید_صدیقه_رودباری


🆔 @tanha_rahe_narafte
دیدگاه ها (۸)

✨ هدیه‌ی خدا

✍️بهترین انتخاب

💠جلوه ای از مهر خدا

✨کوه صبر و سخا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط